من بودم و او که هر روز راه مدرسه تا منزل را با هم می آمدیم. ساکت بود و آرام. خیلی کم حرف می زد. اگر من به شوخی چیزی می گفتم؛ آنگاه وادار به حرف زدن می شد. والا اکثر مواقع از دبیرستان که بیرون می آمدیم تا آنجایی که از هم جدا می شدیم، به سکوت می گذشت. با مادرش تنها زندگی می کرد. پدرش را خیلی وقتها پیش از دست داده بود. فرزند دوم بود ولی اکنون تنها فرزند خانواده و یگانه انگیزه زندگی مادرش بود. شباهت زیادی به برادرش علی داشت. اما علی کمی پرتر و کوتاه تر از او بود.
خرداد سال 1360 با مادرش برای همیشه تنها ماندند. علی تیر باران شد. در پس خنده های زورکی اش، غمی بی پایان نهفته بود. مادرش در سال 1365 برای همیشه تنها ماند و کیوان نیز به ...
کافی است در گوگل لیست اعدام های سال 1360 و یا 1367 را سرچ کنید تا به اسامی و تعداد جانباختگانی که فقط طی آن سالها تیر باران و یا حلق آویز شده اند دست پیدا کنید. جان باختگانی که شبانه اعدام شدند و در گورهای دسته جمعی دفن گردیدند. هر چند این لیست ها به دلیل پنهان کاری های حکومت نمی تواند کامل باشد چرا که بسیار کسانی که در آن سالها اعدام شدند اسمشان در چنین لیست هایی نیست. ابعاد جنایت به حدی بزرگ است که سردمداران جنبش سبز که خود در این جنایات شریک بوده اند، به اشکال مختلف خود را مبرا دانسته اند. 15425 نفر جمع نفرات طی 2 لیست مورد اشاره است. هر چند این تعداد نمی تواند واقعی باشد و ابعاد جنایت بسیار گسترده تر از این ها می باشد.
اگر همین تعداد از افراد که توسط حکومت تا سال 1367 اعدام شده اند را به تعداد روزهایی که به عمر جنایتکارانشان تا سال 1367 ادامه داده اند تقسیم کنیم٬ به روزی 4 اعدام خواهیم رسید که تعداد بیشتر از این می باشد. سالی 1460 نفر توسط حکومت اعدام شده است. گورستان خاوران و دیگر جاهایی که این جانباختگان را در آنجا دفن کرده اند، گوشه کوچکی از ابعاد بزرگ جنایات حکومت اسلامی می باشد.
ماشین اعدام حکومت اسلامی همچنان به کار خود ادامه داده و طیف های مختلفی از افراد جامعه را مورد حمله خود قرار داد. اعدام برای حکومت اسلامی یک پاسخ است. پاسخ به بسیاری از چرایی توده های به جان آمده از ستم طبقاتی در حکومت سرمایه داران اسلامى. نگاهی به گذشته و حال جمهوری اسلامی موید این واقعیت است که این حکومت پاسخی در برابر گرسنگی و فقر رو به تزاید کارگران و تهیدستان به جز سرکوب و شکنجه و اعدام نداشته است. پاسخ کارگرانی که چندین ماه است دستمزد نگرفته اند و فریاد بر می آورند که گرسنه اند را با سرکوب و زندانی کردن داده است. يا پاسخ اعتراض کارگران گرسنه خاتون آباد را با گلوله و کشتار داده است. معلمانی که به جان آمده اند و دانشجویانی که برای حقوق شان اعتراض می کنند با اعدام و شکنجه پاسخ می گیرند. زنان قربانیان ستم جنسى در جامعه طبقاتی، فریاد حق طلبی و برابری طلبی شان به جز سرکوب و شکنجه و اعدام و يا اشکال وحشيانه اى مانند سنگسار پاسخى نگرفته است. تکلیف حکومتی که پاسخش به مطالبات حق طلبانه توده های به جان آمده مردم از همان ابتدای حاکمیتش اعدام و سنگسار بوده است روشن است. چرا که پاسخ طبقه کارگر و دیگر مردم به جان آمده از 31 سال ددمنشی حکومت اسلامی، نمی تواند به جز سرنگونی چنین حکومتی باشد.
اعدام، پاسخ دولتها به معضلاتی است که خود و نظام طبقاتی آنها موجد آنها بودند. در کشورهایی همچون آمریکا، چین دولتهایشان از ابزار اعدام برای مرعوب کردن مردم استفاده می کنند. دولتها در کشورهای اسلام زده مانند ایران٬ عربستان٬ عراق٬ و پاکستان از شیوه های وحشیانه دیگری همچون سنگسار، قطع اعضا نیز به عنوان ابزار های مجازات استفاده می کنند.
و اما پاسخ بشریت به دولتهای سرمایه داری نه به اعدام و نه به سنگسار است. لغو کامل و بدون قيد و شرط اين مجازاتها است. کسی که یا قتل نفس مخالف است باید بگوید مجارات اعدام لغو شود. مجازات اعدام قتل عمد دولتی است و بايد لغو شود. در کشورهائی که مجازات اعدام لغو شده است٬ بشريت توانسته است اين عقب نشينى را در قانون و قلمرو قضا بگنجاند. لغو مجازات اعدام از سیستم قضایی اروپا نتيجه اى از اقدامات و مبارزه طبقه کارگر اين کشورها است که دولتهایشان را به پذیرش آن مجبور ساخته اند. امروز هم بايد طبقه کارگر همه جا در صف اول لغو مجازات اعدام باشد. دولتهائى مانند جمهورى اسلامى که با اعدام بدنيا آمدند را بايد سرنگون کرد. اين دولتها اصلاح بردار نيست. حکومت شکنجه گران و قاتلين اصلاح نميشود.
مبارزه جهانی برای لغو مجازات اعدام و سنگسار یک گوشه مبارزه بر علیه جمهوری اسلامی و اسلام سیاسی است که ضرورى است هر جريان مترقی از آن دفاع کند و از اين خواست انسانى حمايت کند. طبقه کارگر هميشه قربانى اول سياست اعدام و سرکوب دولتى بوده است و ضرورى است در 10 اکتبر برابر 18 مهر ماه، به هر نوعى که مقدور است خود را به اين مبارزه جهانى وصل کند. *